پزشکان پس از تولد دیلا آنارجیا تشخیص دادند که به یک بیماری به نام هیدروسفالی مبتلاست و موجب می شود جریان مایع مغزی- نخاعی مسدود شود. انباشت بیش از حد این مایع در جمجمه دیلا موجب شد سرش بیش از حد معمول رشد کند.
به گزارش تک ناز دیلا هنگامی که متولد شد سایز سرش تنها مقدار کمی از میزان متوسط آن بزرگتر بود اما اکنون دور سرش به ۱۰۰ سانتیمتر میرسد. همچنین این شرایط نادر «دیلا» سه ساله را از راه رفتن و صحبتکردن محروم ساخته و دید او تا حدودی از بین رفته است. این احتمال وجود دارد عفونت دوران بارداری مادر دیلا علت ابتلا او به این بیماری باشد.
به گزارش تک ناز دیلا هنگامی که متولد شد سایز سرش تنها مقدار کمی از میزان متوسط آن بزرگتر بود اما اکنون دور سرش به ۱۰۰ سانتیمتر میرسد. همچنین این شرایط نادر «دیلا» سه ساله را از راه رفتن و صحبتکردن محروم ساخته و دید او تا حدودی از بین رفته است. این احتمال وجود دارد عفونت دوران بارداری مادر دیلا علت ابتلا او به این بیماری باشد.
یک سرآشپز استرالیایی بعد از یک ماه تلاش موفق شد تا بزرگترین بستنی جهان را تهیه کند.
بزرگ ترین بستنی جهان با وزنی معادل یک تن در استرالیا تهیه شد. هستون بلومنتال، سرآشپز مشهور استرالیایی که صاحب رستورانهای معروفی دراسترالیا است، این بستنی بزرگ را در ابعاد باورنکردنی درست کرده است.
به گزارش تک ناز هنگام حمل این بستنی که شکل مخروطی دارد و به عبارتی بستنی قیفی است، دچار مشکل شده بودند. هستون در این باره میگوید: ارتفاع بستنی 4 متر و وزنش یک تن است که تهیهاش یک ماه طول کشیده است.
قسمت فوقانی بستنی با استفاده از یک جرثقیل روی قسمت نانی آن متصل شده است. وی ادامه داد: من مایع بستنی را در اندازههای زیادی در 3 رستوران خودم جداگانه درست کردهام و بعد آنها را یکجا فراهم آوردهام. من سعی داشتم رکوردشکنی کنم و موفق هم شدهام. رکورد جهانی تاکنون برای بستنی حدود 5/2 متر بوده است. این سر آشپز سعی کرد تا مقدار زیادی سس توت فرنگی را هم بر روی بستنی خود اضافه کند که موفق به این کار نشد و حجم زیادی از سس به زمین ریخت.
جمعیت زیادی برای مراسم رونمایی از این بستنی در پارک منطقه " گلوستر" در غرب استرالیا جمع شده و پس از رونمایی از آن آن را به بخش های مختلف تقسیم کرده و خوردند.
ممکن است هتل ردیسون آبی برلین مانند دیگر هتلهای لوکس به نظر برسد اما دیدن آکواریوم 25 متری به محض ورود و درست در وسط لابی، آن را منحصر کرده است.
سلام بر تو میدونم که صدامو شناختی پس خودمو معرفی نمیکنم
شایدم نشناختی، منم غضنفر
آااه ای عشق من، چند روز که دلم برات گرفته و گلبم مثل یه ساعت دیواری هر دقیقه شصت لیتر آب را تقسیم بر مجذور مربع میکنه، حالا بگو بقال محل ما چند سالشه؟
امروز یاد آن روزی افتادم که تو من را دیدی و یک دل نه صد دل من را عاشق خودت کردی. یادت میآید؟
ای بابا عجب گیجی هستی، یادت نمیآید؟
خیلی خنجی، خودم میگم. اون روز که من زیر درخت گیلاس سر کوچه، لبو کوفت میکردم با بربری. ناگهان پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من مثل اسب به تو خندیدم، خیلی از دست من ناراحت شدی. ولی با عشق و علاگه به طرف من آمدی. خیلی محکم لگدی به شکم من زدی و رفتی. آن لگد را که زدی برق از چشمانم پرید و حسابی عاشقت شدم.
از آن به بعد هر روز من زیر درخت گیلاس میایستادم تا تورا ببینم، ولی هیچوقت ندیدم. اول فکر کردم که شاید خانه تان را عوض کردید ولی بعدا فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده بودم.
یک گاب عکس خالی روی میزم گذاشتم و داخل آن نوشتم “عشقم” هروقت آن را میبینم به تو فکر میکنم و تصویر تو را به ذهن میآورم. اینم بگم که من بدجوری گیرتیم هااااااااا ! مثلا همین دیروز داداشم داشت به گاب نگاه میکرد، دو تا زدم تو سرشو بهش گفتم مگه تو خودت ناموس نداری به دختر مردم نگاه میکنی؟
راستی این شمارهای که به من دادی خیلی به دردم خورد. هر روز زنگ میزنم و یک ساعت باهات درد دل میکنم و تو هم هی میگی “مشترک مورد نظر در شبکه موجود نمیباشد” من که میدونم منظورت از این حرفا چیه!! منظورت اینه که تو هم به من عشق میورزی، مجه نه!؟
یه چیزی بهت میگم ولی ناراحت نشی، گوساله! این چه وضع ابراز عشقه؟
ناراحت شدی؟ خاک بر سر بی جنبت!! آدم انقد بی جنبه؟
ولی میدونم یکی از این روزا سرتو میندازی پایین و عین بچهٔ آدم میای تو خونهٔ من، راستی خواستی بیای ده تا نون بربری هم سر راهت بجیر!
یه روزی میام خواستگاریت، میخوام خیلی گرم و صمیمی باباتو ببوسم و چندتا شوخی دستی هم باهاش میکنم که حسابی اول زندگی باهم رفیق بشیم، راستی کلهٔ بابت مثل نور افکن میمونه. بعد عروسی بهش بجو خیلی طرف خونهٔ ما پیداش نشه. من آدم کچل میبینم مزاجم بهم میریزه!
چند وقت پیش یه دسته گل برات از باغچه کندم که سر کوچتون دادمش به یه دختر دیگه، فچر بد نکن!
دختر داشت نگاهم میکرد منم تو رودرواسی جیر کردم گل رو دادم بهش، اونم لبخند ملیحی از ته روده اش به من زد. درسته دختره از تو خیلی خوشگل تر بود ولی چیکار کنم که بیخ ریش خودمی.
راستی من عاشق قورمه سبزی ام (البته بعد از تو) اگه برام خواستی درست کنی حواست باشه، بی نمک بشه، بسوزه ، بد طعم بشه همچی لگدی بهت میزنم که نفهمی از من خوردی یا از خر!
خلاصه اینکه بی قراری نکن، یه خط شعر هم برات گفتم. خوشت اومد اومد، نیومد به درک!
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
فکر نکن یاد تو بودم، داشتم اونجا ول میگشتم
آقا ما تف، شما آبشار نیاگارا
ما بدبخت حقیر، شما کوروش کبیر
ما واشر، شما ارباب حلقه ها
ما طرح مسکن مهر، شما برج العربی
ما مینیمم نسبی، شما ماکسیمم مطلق
آقا اصن ما قیژقیژ دیال آپ، شما امواج وایرلس
آقا ما پراید، شما پرادو
آقا ما باد بزن دستی، شما کولر گازی نانو
آقا ما امشب، شما هزار و یک شب!
آقا ما پت ومت، شما آیکیو سان
آقا ما بخیه، شما چفیه
آقا ما شب تار، شما صبح امید!
آقا ما ورزش از نگاه دو، شما برنامه نود!
آقا ما فـــ، شما فرحزاد !
آقا ما بتمرگ، شما بفرما!
آقا ما هی آره، شما هی نه ...
آقا ما شورش قبیلهای، شما گفتگوی تمدنها
آقا ما لکنت زبون، شما سخنگوی دولت !
آقا ما پوچ، شما گل !
آقا ما بنال بینیم با ...، شما خواهش میکنم بفرمایید
آقا ما چی کوفت میکنی ...، شما چی میل داری عزیزم؟!
آقا ما فلافل شما، مدیر عامل پخش فراوردههای گوشتی
آقا ما مخـمون تاب داره، شما حیـاط ویلاتون!
آقا ما افتاده، شما پاس کرده
آقا ما کولر آبی، شما کولر گازی ال جی
آقا ما برف، شما بهمن
آقا ما چاکریم، شما نایس تو میت یو
آقا ما کوله پشتی، شما کوله باری از تجربه
آقا ما بله قربان- بله قربان ...، شما سلطان
آقا ما علوم اول راهنمایی، شما فیزیک انتگرال
آقا ما تقویم جیبی، شما موسسه ژئو فیزیک!
آقا ما سه کله پوک، شما سه تفنگدار
آقا ما کته، شما بیف استروگانف
آقا ما جرز لای دیوار، شما پتروس فداکار
آقا ما فلافل، شما هات رویال برگر با پنیر و قارچ
آقا ما بن کارگری، شما بن تخفیف دیزنی لند
آقا ما سوختگی درجه ۳، شما برنزه شکلاتی
آقا ما آب حوض، شما شیر موز
آقا ما عشق و عاشقى، شما عقل و منطق ...
آقا ما بتمرگ، شما بفرما!
آقا ما یه نقطه توی فضا، شما مبدا مختصات
شما ماهیچه، ما اشکنه
آقا ما پنج کیلومتر تا بهشت، شما ۲۴
آقا ما سیمبیان، شما آندروید
آقا ما nokia 1100، شما vertu
آقا ما آپارات، شما یوتیوب
آقا ما کلوب، شما فیسبوک
آقا ما جرقه، شما بیگ بنگ
آقا ما سحابی، شما کهکشان
آقا ما آهنربا، شما سیاهچاله
آقا ما متر، شما سال نوری
آقا ما سفیر امید، شما اتلانتیس
آقا ما منجم آماتور، شما اختر فیزیکدان
آقا ما تلویزیون کمدی، شما سه بعدی
آقا ما مارمولک، شما تمساح
آقا ما cd، شما بلو ری
آقا ما چوق لباسی، شما توتال کر
آقا ما چرتکه، شما الجبرا
آقا ما x=2، شما E=mc2
آقا ما میریم اغذیه، شما برین پدیده
آقا ما مستشار شما، جهانگیرشاه دولو
آقا واسه شما میگن علف باید به دهن بزی شیرین بیاد
اما واسه ما میگن این الاغ هر یونجهای که جلوش باشه میخوره!
آقا ما ...
آقا ما ...
«همسرم با غم تنهایی خود خو می کرد»
موقـع بحث هوو- لیک هیاهـــــو می کرد!
بسکه با فکـــر و خیالات عبث می خوابید
نصف شب در شکـم آن زنه چاقو می کرد!
وقتی از رایحه ی عشق سخن می گفتم
زود پا می شد و تی شرت مرا بو می کرد
طفلکی مادر مــن آش که می پخت زنم-
معتقد بود در آن جنبـــــــل و جادو می کرد
بهـــر او فاخته می دادم و می دیدم شب
داخل تابـــه به آن سس زده کوکو می کرد!
آخـــــــر برج کــــه هشتم گرو نه می شد
باز از مـــــن طلب ماهــــی و میگو می کرد
فیش دریافتــــــــــی بنده از او مخفی بود
زن همکـــــار ولی دست مـــــرا رو می کرد
دخل یکمـــــــــاه مرا می زد و ظرف یکروز
خـــرج مانیکــــــــور و میزامپلی مو می کرد
گـــــر نمی دادم بــــــا اشک سر مژگانش
آب می زد بــــــــــه ته جیبم و جارو می کرد
هر زنی غیر خودش عنتــــر و اکبیری بود
شخص «جینا...» را تشبیه به «...لولو» می کرد!
مثل آن کارتـــــون از لطف مداد جـــــــادو
بوالعجب شعبده ای بــا چش و ابرو می کرد
دکتر تغذیه ای داشت که ماهی صد چوق
می گرفت از مــــن و تقدیم به یارو می کرد
صد گرم چونکه بر آن اسکلت افزون می شد
عصبی می شد و لعنت بـــه ترازو می کرد
عاقبت هیکل پنجــــــاه و سه کیلویی را
خون دل خورده و پنجــاه و دو کیلو می کرد
حسرت زندگی خواهــــر خود را می خورد
کاو بــــه مچ - تـــا سرآرنج- النگو می کرد
نظـــــــــــر مادرش از هر نظری حجت بود
هر چــــــــه می کرد فقط با نظر او می کرد
بر خلافش اگـــــر آن دم نظری می دادم
لنگــــــه ی کفش نثــــار من هالو می کرد
کاشکی دست بزن داشتم امــا چه کنم
که خدا قسمت او شوهـــــر مظلومی کرد!