پزشکان پس از تولد دیلا آنارجیا تشخیص دادند که به یک بیماری به نام هیدروسفالی مبتلاست و موجب می شود جریان مایع مغزی- نخاعی مسدود شود. انباشت بیش از حد این مایع در جمجمه دیلا موجب شد سرش بیش از حد معمول رشد کند.
به گزارش تک ناز دیلا هنگامی که متولد شد سایز سرش تنها مقدار کمی از میزان متوسط آن بزرگتر بود اما اکنون دور سرش به ۱۰۰ سانتیمتر میرسد. همچنین این شرایط نادر «دیلا» سه ساله را از راه رفتن و صحبتکردن محروم ساخته و دید او تا حدودی از بین رفته است. این احتمال وجود دارد عفونت دوران بارداری مادر دیلا علت ابتلا او به این بیماری باشد.
به گزارش تک ناز دیلا هنگامی که متولد شد سایز سرش تنها مقدار کمی از میزان متوسط آن بزرگتر بود اما اکنون دور سرش به ۱۰۰ سانتیمتر میرسد. همچنین این شرایط نادر «دیلا» سه ساله را از راه رفتن و صحبتکردن محروم ساخته و دید او تا حدودی از بین رفته است. این احتمال وجود دارد عفونت دوران بارداری مادر دیلا علت ابتلا او به این بیماری باشد.
یک سرآشپز استرالیایی بعد از یک ماه تلاش موفق شد تا بزرگترین بستنی جهان را تهیه کند.
بزرگ ترین بستنی جهان با وزنی معادل یک تن در استرالیا تهیه شد. هستون بلومنتال، سرآشپز مشهور استرالیایی که صاحب رستورانهای معروفی دراسترالیا است، این بستنی بزرگ را در ابعاد باورنکردنی درست کرده است.
به گزارش تک ناز هنگام حمل این بستنی که شکل مخروطی دارد و به عبارتی بستنی قیفی است، دچار مشکل شده بودند. هستون در این باره میگوید: ارتفاع بستنی 4 متر و وزنش یک تن است که تهیهاش یک ماه طول کشیده است.
قسمت فوقانی بستنی با استفاده از یک جرثقیل روی قسمت نانی آن متصل شده است. وی ادامه داد: من مایع بستنی را در اندازههای زیادی در 3 رستوران خودم جداگانه درست کردهام و بعد آنها را یکجا فراهم آوردهام. من سعی داشتم رکوردشکنی کنم و موفق هم شدهام. رکورد جهانی تاکنون برای بستنی حدود 5/2 متر بوده است. این سر آشپز سعی کرد تا مقدار زیادی سس توت فرنگی را هم بر روی بستنی خود اضافه کند که موفق به این کار نشد و حجم زیادی از سس به زمین ریخت.
جمعیت زیادی برای مراسم رونمایی از این بستنی در پارک منطقه " گلوستر" در غرب استرالیا جمع شده و پس از رونمایی از آن آن را به بخش های مختلف تقسیم کرده و خوردند.
ممکن است هتل ردیسون آبی برلین مانند دیگر هتلهای لوکس به نظر برسد اما دیدن آکواریوم 25 متری به محض ورود و درست در وسط لابی، آن را منحصر کرده است.
سلام بر تو میدونم که صدامو شناختی پس خودمو معرفی نمیکنم
شایدم نشناختی، منم غضنفر
آااه ای عشق من، چند روز که دلم برات گرفته و گلبم مثل یه ساعت دیواری هر دقیقه شصت لیتر آب را تقسیم بر مجذور مربع میکنه، حالا بگو بقال محل ما چند سالشه؟
امروز یاد آن روزی افتادم که تو من را دیدی و یک دل نه صد دل من را عاشق خودت کردی. یادت میآید؟
ای بابا عجب گیجی هستی، یادت نمیآید؟
خیلی خنجی، خودم میگم. اون روز که من زیر درخت گیلاس سر کوچه، لبو کوفت میکردم با بربری. ناگهان پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من مثل اسب به تو خندیدم، خیلی از دست من ناراحت شدی. ولی با عشق و علاگه به طرف من آمدی. خیلی محکم لگدی به شکم من زدی و رفتی. آن لگد را که زدی برق از چشمانم پرید و حسابی عاشقت شدم.
از آن به بعد هر روز من زیر درخت گیلاس میایستادم تا تورا ببینم، ولی هیچوقت ندیدم. اول فکر کردم که شاید خانه تان را عوض کردید ولی بعدا فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده بودم.
یک گاب عکس خالی روی میزم گذاشتم و داخل آن نوشتم “عشقم” هروقت آن را میبینم به تو فکر میکنم و تصویر تو را به ذهن میآورم. اینم بگم که من بدجوری گیرتیم هااااااااا ! مثلا همین دیروز داداشم داشت به گاب نگاه میکرد، دو تا زدم تو سرشو بهش گفتم مگه تو خودت ناموس نداری به دختر مردم نگاه میکنی؟
راستی این شمارهای که به من دادی خیلی به دردم خورد. هر روز زنگ میزنم و یک ساعت باهات درد دل میکنم و تو هم هی میگی “مشترک مورد نظر در شبکه موجود نمیباشد” من که میدونم منظورت از این حرفا چیه!! منظورت اینه که تو هم به من عشق میورزی، مجه نه!؟
یه چیزی بهت میگم ولی ناراحت نشی، گوساله! این چه وضع ابراز عشقه؟
ناراحت شدی؟ خاک بر سر بی جنبت!! آدم انقد بی جنبه؟
ولی میدونم یکی از این روزا سرتو میندازی پایین و عین بچهٔ آدم میای تو خونهٔ من، راستی خواستی بیای ده تا نون بربری هم سر راهت بجیر!
یه روزی میام خواستگاریت، میخوام خیلی گرم و صمیمی باباتو ببوسم و چندتا شوخی دستی هم باهاش میکنم که حسابی اول زندگی باهم رفیق بشیم، راستی کلهٔ بابت مثل نور افکن میمونه. بعد عروسی بهش بجو خیلی طرف خونهٔ ما پیداش نشه. من آدم کچل میبینم مزاجم بهم میریزه!
چند وقت پیش یه دسته گل برات از باغچه کندم که سر کوچتون دادمش به یه دختر دیگه، فچر بد نکن!
دختر داشت نگاهم میکرد منم تو رودرواسی جیر کردم گل رو دادم بهش، اونم لبخند ملیحی از ته روده اش به من زد. درسته دختره از تو خیلی خوشگل تر بود ولی چیکار کنم که بیخ ریش خودمی.
راستی من عاشق قورمه سبزی ام (البته بعد از تو) اگه برام خواستی درست کنی حواست باشه، بی نمک بشه، بسوزه ، بد طعم بشه همچی لگدی بهت میزنم که نفهمی از من خوردی یا از خر!
خلاصه اینکه بی قراری نکن، یه خط شعر هم برات گفتم. خوشت اومد اومد، نیومد به درک!
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
فکر نکن یاد تو بودم، داشتم اونجا ول میگشتم
آقا ما تف، شما آبشار نیاگارا
ما بدبخت حقیر، شما کوروش کبیر
ما واشر، شما ارباب حلقه ها
ما طرح مسکن مهر، شما برج العربی
ما مینیمم نسبی، شما ماکسیمم مطلق
آقا اصن ما قیژقیژ دیال آپ، شما امواج وایرلس
آقا ما پراید، شما پرادو
آقا ما باد بزن دستی، شما کولر گازی نانو
آقا ما امشب، شما هزار و یک شب!
آقا ما پت ومت، شما آیکیو سان
آقا ما بخیه، شما چفیه
آقا ما شب تار، شما صبح امید!
آقا ما ورزش از نگاه دو، شما برنامه نود!
آقا ما فـــ، شما فرحزاد !
آقا ما بتمرگ، شما بفرما!
آقا ما هی آره، شما هی نه ...
آقا ما شورش قبیلهای، شما گفتگوی تمدنها
آقا ما لکنت زبون، شما سخنگوی دولت !
آقا ما پوچ، شما گل !
آقا ما بنال بینیم با ...، شما خواهش میکنم بفرمایید
آقا ما چی کوفت میکنی ...، شما چی میل داری عزیزم؟!
آقا ما فلافل شما، مدیر عامل پخش فراوردههای گوشتی
آقا ما مخـمون تاب داره، شما حیـاط ویلاتون!
آقا ما افتاده، شما پاس کرده
آقا ما کولر آبی، شما کولر گازی ال جی
آقا ما برف، شما بهمن
آقا ما چاکریم، شما نایس تو میت یو
آقا ما کوله پشتی، شما کوله باری از تجربه
آقا ما بله قربان- بله قربان ...، شما سلطان
آقا ما علوم اول راهنمایی، شما فیزیک انتگرال
آقا ما تقویم جیبی، شما موسسه ژئو فیزیک!
آقا ما سه کله پوک، شما سه تفنگدار
آقا ما کته، شما بیف استروگانف
آقا ما جرز لای دیوار، شما پتروس فداکار
آقا ما فلافل، شما هات رویال برگر با پنیر و قارچ
آقا ما بن کارگری، شما بن تخفیف دیزنی لند
آقا ما سوختگی درجه ۳، شما برنزه شکلاتی
آقا ما آب حوض، شما شیر موز
آقا ما عشق و عاشقى، شما عقل و منطق ...
آقا ما بتمرگ، شما بفرما!
آقا ما یه نقطه توی فضا، شما مبدا مختصات
شما ماهیچه، ما اشکنه
آقا ما پنج کیلومتر تا بهشت، شما ۲۴
آقا ما سیمبیان، شما آندروید
آقا ما nokia 1100، شما vertu
آقا ما آپارات، شما یوتیوب
آقا ما کلوب، شما فیسبوک
آقا ما جرقه، شما بیگ بنگ
آقا ما سحابی، شما کهکشان
آقا ما آهنربا، شما سیاهچاله
آقا ما متر، شما سال نوری
آقا ما سفیر امید، شما اتلانتیس
آقا ما منجم آماتور، شما اختر فیزیکدان
آقا ما تلویزیون کمدی، شما سه بعدی
آقا ما مارمولک، شما تمساح
آقا ما cd، شما بلو ری
آقا ما چوق لباسی، شما توتال کر
آقا ما چرتکه، شما الجبرا
آقا ما x=2، شما E=mc2
آقا ما میریم اغذیه، شما برین پدیده
آقا ما مستشار شما، جهانگیرشاه دولو
آقا واسه شما میگن علف باید به دهن بزی شیرین بیاد
اما واسه ما میگن این الاغ هر یونجهای که جلوش باشه میخوره!
آقا ما ...
آقا ما ...
«همسرم با غم تنهایی خود خو می کرد»
موقـع بحث هوو- لیک هیاهـــــو می کرد!
بسکه با فکـــر و خیالات عبث می خوابید
نصف شب در شکـم آن زنه چاقو می کرد!
وقتی از رایحه ی عشق سخن می گفتم
زود پا می شد و تی شرت مرا بو می کرد
طفلکی مادر مــن آش که می پخت زنم-
معتقد بود در آن جنبـــــــل و جادو می کرد
بهـــر او فاخته می دادم و می دیدم شب
داخل تابـــه به آن سس زده کوکو می کرد!
آخـــــــر برج کــــه هشتم گرو نه می شد
باز از مـــــن طلب ماهــــی و میگو می کرد
فیش دریافتــــــــــی بنده از او مخفی بود
زن همکـــــار ولی دست مـــــرا رو می کرد
دخل یکمـــــــــاه مرا می زد و ظرف یکروز
خـــرج مانیکــــــــور و میزامپلی مو می کرد
گـــــر نمی دادم بــــــا اشک سر مژگانش
آب می زد بــــــــــه ته جیبم و جارو می کرد
هر زنی غیر خودش عنتــــر و اکبیری بود
شخص «جینا...» را تشبیه به «...لولو» می کرد!
مثل آن کارتـــــون از لطف مداد جـــــــادو
بوالعجب شعبده ای بــا چش و ابرو می کرد
دکتر تغذیه ای داشت که ماهی صد چوق
می گرفت از مــــن و تقدیم به یارو می کرد
صد گرم چونکه بر آن اسکلت افزون می شد
عصبی می شد و لعنت بـــه ترازو می کرد
عاقبت هیکل پنجــــــاه و سه کیلویی را
خون دل خورده و پنجــاه و دو کیلو می کرد
حسرت زندگی خواهــــر خود را می خورد
کاو بــــه مچ - تـــا سرآرنج- النگو می کرد
نظـــــــــــر مادرش از هر نظری حجت بود
هر چــــــــه می کرد فقط با نظر او می کرد
بر خلافش اگـــــر آن دم نظری می دادم
لنگــــــه ی کفش نثــــار من هالو می کرد
کاشکی دست بزن داشتم امــا چه کنم
که خدا قسمت او شوهـــــر مظلومی کرد!
این عکس ها متعلق به باغ وحش لوجان (Lujan )میباشد. در نزدیکی بوئنس آیرس در این باغ وحش هرکس خودش مسئول جان خویش میباشد.
چرا که با پرداخت 50 دلار شما قادر خواهید بود به قفس شیرها بروید و روی کول آنها سوار شوید با خرسها بازی کنید یا ببرهای درنده را ناز و نوازش کنید فقط قبلش باید فرم مربوطه را امضا کنید که در صورت خورده شدن توسط این درندگان محترم، باغ وحش هیچگونه مسئولیتی قبول نمیکند و تازه جایزه هم میگذارد، آن هم اگر خدای نکرده عضوی از اعضای نازنین شما توسط حیوانات خورده شد برای دفعه بعد شما فقط 5 دلار پرداخت خواهید کرد.
ادامه مطلب...
بچه ها این شانس منه ! باهاش آشنا بشین
کلا تو زندگی شانس من اینجوریه
بهترین خلاقیت برای جلوگیری از شکستن شیشه !
ادامه مطلب...
نوعی عارضه پوستی موجب شده است که بر روی بدن یک زن ۲۸ ساله به جای مو ناخن بروید.
به گزارش تک ناز به نقل از ایسنا، شانیا ای. ایزوم، علائم این عارضه را در سال ۲۰۰۹ هنگامی که دچار آسم شد، مشاهده کرد. پزشکان برای درمان وی از استروئید استفاده کردند.
گفته میشود دوز داروی تجویز شده موجب ایجاد واکنش آلرژیک به آن شده است.
هنگامی که وی این واکنشها را نشان داد، جوشهایی را بر روی رانش مشاهده کرد که شروع به تیره شدن کردند. تلاش پزشکان برای حل این معضل بینتیجه ماند.
مطالعات دانشمندان بیمارستان جان هاپکینز در بالتیمور بر روی این بیمار نشان داد که بدن وی در هر تار مو ۱۲ برابر سلولهای پوستی فولیکول تولید میکند، اما این فولیکولها به جای رشد دادن مو ناخن تولید میکنند.
این کشف راهکارهای درمانی جزئی را در بهبود کیفیت زندگی این زن جوان موجب شده است.
هنوز چند ماهی از حادثه دلخراش و تاسف بار برنامه ای که ویژه کودکان تدارک دیده شده بود نمی گذرد که حادثه ای دیگر اما با ابعادی کوچکتر در یک برنامه دیگر از همین قبیل و این بار در برنامه عموهای فتیله ای تکرار شد.
به گزارش تکناز به نقل از مهر، عصر پنج شنبه ورزشگاه انقلاب کرج میزبان کودکان و والدین همراهشان برای شرکت در برنامه شاد عموهای فتیله بود.
برنامه هایی در قالب عموها و خاله ها و دایی ها که این روزها تعداد آنها از انگشتان دست هم تجاوز می کند، برنامه هایی شاد و موزیکال هم برای کودکان و هم برای خانواده آنها است و در بعضی موارد نیز شاید این برنامه ها از حیث شادی به نام کودکان و به کام والدین باشد.
بنابراین همواره استقبال بسیار خوبی از این دست برنامه ها به عمل می آید.
نکته حائز اهمیت آن است که در برپایی اینگونه برنامه ها چه کسی و یا چه کسانی مسئول امنیت کودکان و والدین آنها هستند و اصلا تا چه اندازه به این موضوع اهمیت داده می شود.
عصر دیروز و در برنامه عموهای فتیله ای ایمن نبودن سن و عدم استاندارد سازی آن از جانب تهیه کنندگان سن، باعث فروریختن و از وسط دو نیم شدن سن درست در زمانی که مادران برای شرکت در مسابقه به روی سن دعوت شده بودند شد.
سقوط سن درست زمانی اتفاق افتاد که مجری برنامه با یادآوری ماجرای تلخ برنامه خاله شادونه هشدار داد که تا این اتفاق اینبار برای مادران نیفتاده از شمار کسانی که خواهان شرکت در مسابقه هستند کم شود و این جمله نشان از آن دارد که دست اندرکاران برنامه خوشبختانه ماجرای تلخ قبلی را هنوز فراموش نکرده اند.
دو نیم شدن سن موجب سقوط بیش از 15 زن و وسایل و دکور آماده شده روی سن بر روی یکدیگر شد که خوشبختانه و به لطف خدا اتفاق حادی برای کسی نیفتاد و تنها چندنفر در ناحیه دست و پا احساس درد می کردند.
ضمن آنکه این اتفاق وحشت و خاطره ای تلخ را برای فرزندانی که همراه مادران خود آمده بودند تا لحظات خوشی را تجربه کنند به ارمغان داشت.
درست چند دقیقه قبل از دعوت از مادران برای حضور بر روی سن بالغ بر 15 کودک هفت یا هشت سال برای شرکت در مسابقه صندلی بازی روی سن جمع شده بودند و تنها خدا می داند اگر سن در آن لحظه و زمانی که بیش از 15 – 16 صندلی و پایه های فلزی در میان کودکان بود سقوط می کرد چه حادثه ای رقم می خورد؟
هنوز چندماهی از حادثه دلخراش و تاسف بار برنامه خاله شادونه و مرگ چند کودک بی گناه در آن نمی گذرد، شاید دیگر کاری جز گریه و اندوه برای آن کودکان معصوم و تسلی بخشیدن والدین آنها از دست کسی بر نیاید اما کاش حداقل این اتفاق زنگ خطری باشد برای تهیه کنندگان برنامه های دیگر از این قبیل تا از تکرار حادثه های این چنین خودداری کرده باشیم.
حادثه هایی که ممکن است در یک لحظه شادی ها و لبخندهای چندین خانواده را به اشک و اندوه و یک عمر پشیمانی تبدیل کند.
هرچند ایجاد لحظاتی شاد برای کودکان و خانواده ها آنهم در کلانشهری مانند کرج که واقعا جای این دست برنامه ها در آن خالی است، ضروری و قابل تحسین است اما توجه به امنیت و ایمن سازی سالن و تجهیز محل برگزاری این برنامه به امکانات رفاهی از قبیل کولر و تهویه هوا و متناسب بودن جمعیت حاضر در سالن با ظرفیت آن و کنترل استاندارد ورودی ها و خروجی ها از اهمیت و حساسیت دو چندانی برخوردار است.
کاش مسئولان برگزاری این قبیل برنامه ها به همان اندازه که به فکر افزودن بر جمعیت حاضر در برنامه چه از حیث مادی و چه به لحاظ شهرت و محبوبیت هستند، به فکر تامین امنیت و ایمن سازی هرچند با صرف هزینه ای بیشتر باشند.
آیا نهادهای مسئول برای برگزاری این گونه برنامه ها تنها وظیفه شان صدور مجوز است و نباید آنها را مجبور به ایمن سازی و برقراری امنیت کنند؟
این دختر ورزشکار المپیک 2012 لندن از دید سایت یاهو بعنوان جذابترین دختر حاضر در المپیک معرفی شده است.می گویند «لِرین فرانکو»، ورزشکار تیم اعزامی از کشور پاراگوئه در رشته پرتاب نیزه زیبایی و صداقت را تؤامان دارد! این بانوی شرکت کننده در مسابقات المپیک لندن خود نیز پذیرفته که شانس او برای کسب عنوان «جذاب ترین زن حاضر در المپیک» به مراتب بیشتر از دریافت مدالی زرین برای کشورش است.
سایت «یاهو» در گزارشی می نویسد، این روزها نام «لرین فرانکو»، در موتور جستجوگر یاهو، دومین ترکیب پرطرفدار در میان کاربران این سایت بوده، فرانکو از این جهت تنها در جایگاهی بعد از «مایکل فلپس»، شناگر آمریکایی در بازی های 2008 پکن ایستاده و در همین حال مجلات مخصوص آقایان به کرات این بانوی قهرمان بی مدال المپیک را به عنوان «جذاب ترین شرکت کننده مسابقات المپیک» برگزیده اند.
«لرین فرانکو» در المپیک پکن در رتبه پنجاه و یکم ایستاد و به رغم بهبود وضعیت فنی اش در طول چهار سال گذشته انتظار نمی رود در میان بیست نفر اول این سری رقابت ها جایی داشته باشد.اما هرچه اقبال فرانکو در کسب مدال بی فروغ باشد، صداقت و زیبایی این ورزشکار جوان، او را به چهره محبوبی در میان دنبال کنندگان رقابت های المپیک و ورزش دوستان تبدیل کرده است.
«لرین فرانکو» خود درباره جایگاه ورزشی اش می گوید: «وضعیت من با بیشتر دیگر ورزشکاران رشته پرتاب نیزه تفاوت دارد… من فقط ورزشکار نیستم. باید صادق باشم و [اذعان کنم که] شغل اصلی من در حیطه رسانه هاست.»
این پرتاب کننده نیزه پاراگوئه ای در ادامه تأکید می کند «اگر مردم یک مجله را باز کنند، می توانند تصویر مرا آنجا ببینند.به گزارش پارس ناز دنیای مُد و کار به عنوان مدل، شغل اصلی من محسوب می شود، وقت زیادی از من می گیرد و البته کمکی که درآمدی کسب کنم. این را هم بگویم که برایم مایه مباهات است که مردم مرا زیبا می دانند و از اینکه لباس های جدید و مُدهای تازه را بپوشم لذت می برند.»
فرانکو در مراسم افتتاحیه بازی ها که روز جمعه، 27 ژوئیه، برگزار شد شرکت کرد اما تا هفتم ماه اوت، پنجمین روز از رقابت های دو و میدانی مسابقه ای نخواهد داشت.سال گذشته، «لرین فرانکو» بهترین پرتاب خود را به طول ۵۵.۶۵ متر در شهر بوینوس آیرس انجام داد، نتیجه ای خوب برای لِرین محبوب اما 17 متر کمتر از رکورد جهانی.
کار و بار فرانکو زمانی سکه شد که عکس او به عنوان مدل مایوی مجله ورزشی معروف «اسپرتس ایلاستریتد» منتشر شد و قرارداد چرب و نرمی هم با شرکت سرشناس «نایک» امضا کرد.پیشتر و در سال 2006، لرین فرانکو در مسابقات ملکه زیبایی پاراگوئه مقام دوم را به دست آورده بود.لرین فرانکو درباره انگیزه حضور خود در المپیک لندن می گوید انتظار دریافت مدال ندارد اما «برای من بهترین پاداش همین حضور در المپیک است. به المپیک رسیدن حکم مدال من را دارد.»
«لرین فرانکو» در المپیک پکن در رتبه پنجاه و یکم ایستاد و به رغم بهبود وضعیت فنی اش در طول چهار سال گذشته انتظار نمی رود در میان بیست نفر اول این سری رقابت ها جایی داشته باشد.اما هرچه اقبال فرانکو در کسب مدال بی فروغ باشد، صداقت و زیبایی این ورزشکار جوان، او را به چهره محبوبی در میان دنبال کنندگان رقابت های المپیک و ورزش دوستان تبدیل کرده است.
«لرین فرانکو» خود درباره جایگاه ورزشی اش می گوید: «وضعیت من با بیشتر دیگر ورزشکاران رشته پرتاب نیزه تفاوت دارد… من فقط ورزشکار نیستم. باید صادق باشم و [اذعان کنم که] شغل اصلی من در حیطه رسانه هاست.»
فرانکو در مراسم افتتاحیه بازی ها که روز جمعه، 27 ژوئیه، برگزار شد شرکت کرد اما تا هفتم ماه اوت، پنجمین روز از رقابت های دو و میدانی مسابقه ای نخواهد داشت.سال گذشته، «لرین فرانکو» بهترین پرتاب خود را به طول ۵۵.۶۵ متر در شهر بوینوس آیرس انجام داد، نتیجه ای خوب برای لِرین محبوب اما 17 متر کمتر از رکورد جهانی.
کار و بار فرانکو زمانی سکه شد که عکس او به عنوان مدل مایوی مجله ورزشی معروف «اسپرتس ایلاستریتد» منتشر شد و قرارداد چرب و نرمی هم با شرکت سرشناس «نایک» امضا کرد.پیشتر و در سال 2006، لرین فرانکو در مسابقات ملکه زیبایی پاراگوئه مقام دوم را به دست آورده بود.لرین فرانکو درباره انگیزه حضور خود در المپیک لندن می گوید انتظار دریافت مدال ندارد اما «برای من بهترین پاداش همین حضور در المپیک است. به المپیک رسیدن حکم مدال من را دارد.»
هتتریک ماتادورها با تحقیر ایتالیا
اروپا زیر پای اسپانیا
تیم ملی فوتبال اسپانیا با پیروزی مقابل ایتالیا برای اولین بار در جهان، سه عنوان قهرمانی پپاپی تورنمنتهای مهم را کسب کرد تا در این زمینه هتتریک کند.
دیدار اسپانیا و ایتالیا از ساعت ۲۳:۱۵ یکشنبه شب به قضاوت پدرو پرونکا داور اهل پرتغال در حضور ۶۴ هزار نفر در ورزشگاه المپیک شهر کیف اوکراین آغاز شد و با برتری ۴ بر صفر اسپانیا خاتمه یافت
ماتادورها که از شروع مسابقه با روحیه و مصمم وارد میدان شدند، با استفاده از شش هافبک، سعی در کسب برتری خود در میانه میدان داشتند و به خواسته خود رسیدند. این برتری زود به ثمر نشست. در دقیقه ۱۴ پس از انجام دومین حمله جدی، اسپانیا با استفاده از همکاری اینیستا و فابرگاس، توسط سیلوا دروازه بوفون را گشود.
پس از این گل لاجوردیپوشان برای دقایقی بر حریف فشار وارد کردند اما مردان باتجربه ویسنته دل بوسکه موفق شدند ایتالیا را از شور و هیجان در حمله بیندازند. با این حال تیم چزاره پراندلی حملاتی را روی دروازه حریف تدارک دید که مهمترین آن دقیقه ۳۲ بود و پیرلو با ضربه ای محکم به شدت دروازه سنگربان مادریدیها را تهدید کرد. در دقیقه ۴۱ جوردی آلبا گل دوم اسپانیا را زد.
در نیمه دوم نیز اسپانیا به برتری خود ادامه داد و در دقیقه ۸۳ فرناندو تورس توانست گل سوم را بزند. در دقیقه ۸۷ نوبت به خوان ماتا رسید تا گل چهارم تیمش را به ثمر برساند و بدین ترتیب شاگردان دل بوسکه با ۴ گل ایتالیا را در هم کوبیدند.
اسپانیا با این برد قاطع توانست پس از سال ۱۹۶۴ و ۲۰۰۸ سومین عنوان قهرمانی اروپا را کسب کند و اولین تیمی در تاریخ جهان شود که پس از قهرمانی اروپا در سال ۲۰۰۸ و قهرمانی جهان در سال ۲۰۱۰، سومین قهرمانی پیاپی خود را کسب میکند.
دقایق حساس بازی
دقیقه ۹: پاسکاری در پشت محوطه جریمه ایتالیا باعث شد ژاوی هرناندز، ستاره خط میانی اسپانیا ضربه محکمی به سمت دروازه ایتالیا بزند که توپ به شکل خطرناکی با کمی فاصله از روی دروازه بوفون به بیرون رفت.
دقیقه ۱۴:پاس عمقی اینیستا درون محوطه جریمه ایتالیا و پاس زیبای فابرگاس به داوید سیلوا سبب شد اسپانیا در دومین حمله جدی با ضربه سر سیلوا دروازه لاجوردیپوشان را باز کند.
دقیقه ۲۸: کاسانو در جناح راست اسپانیا، سه مدافع را از پیش رو برداشت و با ضربهای محکم دروازه کاسیاس را نشانه گرفت که وی توپ را مهار کرد.
دقیقه ۳۲: پشت محوطه جریمه اسپانیا توپ خوبی به پیرلو رسید و وی از میان چند مدافع اسپانیا اقدام به زدن شوتی محکم به سمت دروازه اسپانیا کرد که کاسیاس تنها توانست را آن را مشت کرده و مانع دریافت گل شود.
دقیقه ۴۱: جوردی آلبا پدیده فصل جاری اسپانیا با پاس عمقی ژاوی مدافعین را جا گذاشت و گل دوم تیمش را به ثمر رساند.
دقیقه ۴۳ :ضربه محکم مونتولیوو را کاسیاس مشت کرد
دقیقه ۴۷: ضربه آلبا به سمت دروازه ایتالیا را بوفون مهار کرد.
دقیقه ۴۸: سسک فابرگاس توانست مدافع مستقیم خود را در درون محوطه جریمه دریبل بزند اما در آخرین لحظه بوفون مانع ورود توپ به درون دروازه شد.
دقیقه ۵۵ : ضربه دی ناتاله که به جای کاسانو در نیمه دوم به زمین آمد، توسط کاسیاس مهار شد.
دقیقه ۶۰ : موتا که به جای مونتولیو در دقیقه ۵۷ وارد زمین شد به علت مصدومیت جدی پس از تنها ۳ دقیقه حضور، از زمین خارج شد و ایتالیا بخاطر انجام سه تعویض خود مجبور شد ۱۰ نفره تا پایان به کار ادامه دهد.
دقیقه ۸۳: تورس توانست دروازه بوفون را برای سومین مرتبه بگشاید.
دقیقه ۸۷: خوان ماتا روی پاس تورس گل چهارم را زد.
کارت زرد:پیکه(اسپانیا)، بارزاگلی(ایتالیا)
ترکیب اسپانیا:
کاسیاس، پیکه، سرخیو راموس، آربلوا، جوردی آلبا، اینیستا(از دقیقه ۸۵ خوان ماتا)، ژاوی، فابرگاس (از دقیقه ۷۴ فرناندو تورس) ،ژابی آلونسو، بوسکتس، سیلوا(از دقیقه ۵۹ پدرو)
سرمربی: ویسنته دل بوسکه
ترکیب ایتالیا: بوفون، کیلینی(از دقیقه ۲۱ بالزارتی)، آباته، بارزاگلی، بونوچی، مارکیسیو، دروسی، مونتولیوو(از دقیقه ۵۷ تیاگو موتا)، پیرلو، بالوتلی، کاسانو(از دقیقه ۴۶ دی ناتاله)
سرمربی: چزاره پراندلی
خانم دکتر گابریل جردن، محقق و عصب شناس، طی 20 سال گذشته همواره در جست و جوی شخصی با قدرت بینایی فوق بشری بوده است و اخیرا تلاش های او به نتیجه رسیده است.به گزارش پارس ناز به نقل از برترین ها او موفق به یافتن زنی شده است که می تواند رنگ های بسیار بیشتری را تشخیص دهد، یعنی 99 میلیون رنگ بیشتر ازرنگ هایی که افراد معمولی قادر به تشخیصشان هستند.
بینایی یکی از پیچیده ترین حواس انسان است و چگوگی تشخیص رنگ ها در چشم به سلول هایی به نام Cones مربوط است. اکثر افراد دارای 3 نوع سلول Cones هستند و دکتر جردن در طی این 20 سال در جست و جوی کسی بود که 4 نوع سلول Cones داشته باشد. افرادی که به بیماری کوررنگی مبتلا هستند تنها دو نوع سلول Cones دارند.
این زن که نامش فاش نشده و تنها به عنوان سوژه 29cDa شناخته می شود، پزشکی از اهالی انگلستان است. اگر چه دکتر جردن و همکارانش در طول تحقیقات خود توانستند چندین نفر را پیدا کنند که 4 نوع سلول Cones در چشم هایشان وجود داشت
ولی این زن تنها کسی بود که توانست تست ها را با موفقیت پشت سر بگذارد. از جمله این تست ها تشخیص حلقه های رنگی بود که افراد معمولی نمی توانستند تفاوت آنها را درک کنند.
بدن لئون، پسر چهار سالگی انگلیسی قادر به هضم کاروتن که در میوه ها و سبزی های نارنجی رنگ وجود دارد، نیست و باعث میشود که رنگ بدن او به نارنجی تغییر پیدا کند. یک پسر انگلیسی چهار ساله به بیماری بسیار نادری (hyper-beta carotenemia) مبتلاست که او را از خوردن هویج و هر میوه نارنجی رنگی محروم میکند.
به گزارش پارس ناز ، بدن لئون، پسر چهار سالگی انگلیسی قادر به هضم کاروتن که در میوهها و سبزیهای نارنجی رنگ وجود دارد، نیست و باعث میشود که رنگ بدن او به نارنجی تغییر پیدا کند. مادر لئون میگوید که برای نخستین بار و زمانی که پسرش تنها شش ماه داشت متوجه شرایط خاص کودک خود شده است.
او در این باره میگوید: شرایطش بسیار حاد بود. اما تا یک ماه همچنان نارنجی بود. پزشکان مرا متهم کردند که غذاهایی با رنگ نارنجی زیادی به او میدهم. به همین خاطر من رژیم غذایی سه هفتهای را در پیش گرفتم و او همچنان نارنجی بود.سپس آزمایشهایی تخصصی خون نشان داد که بدن لئون فاقد آنزیم کبد است به این معنی که بدن او قادر به تبدیل کاروتن به ویتامین A نیست، ویتامینی که سیستم ایمنی بدن را در برابر عفونتها مقاوم میکند.
بنا بر این گزارش، اگرچه مقدار زیاد کاروتن در بدن بهخودی خود بیماری بسیار جدی نیست اما بهدلیل ضعف بسیار زیاد سیستم ایمنی بدن لئون، حتی یک سرماخوردگی ساده نیز میتواند جان این کودک چهار ساله را تهدید کند.
به گزارش پارس ناز ، بدن لئون، پسر چهار سالگی انگلیسی قادر به هضم کاروتن که در میوهها و سبزیهای نارنجی رنگ وجود دارد، نیست و باعث میشود که رنگ بدن او به نارنجی تغییر پیدا کند. مادر لئون میگوید که برای نخستین بار و زمانی که پسرش تنها شش ماه داشت متوجه شرایط خاص کودک خود شده است.
او در این باره میگوید: شرایطش بسیار حاد بود. اما تا یک ماه همچنان نارنجی بود. پزشکان مرا متهم کردند که غذاهایی با رنگ نارنجی زیادی به او میدهم. به همین خاطر من رژیم غذایی سه هفتهای را در پیش گرفتم و او همچنان نارنجی بود.سپس آزمایشهایی تخصصی خون نشان داد که بدن لئون فاقد آنزیم کبد است به این معنی که بدن او قادر به تبدیل کاروتن به ویتامین A نیست، ویتامینی که سیستم ایمنی بدن را در برابر عفونتها مقاوم میکند.
بنا بر این گزارش، اگرچه مقدار زیاد کاروتن در بدن بهخودی خود بیماری بسیار جدی نیست اما بهدلیل ضعف بسیار زیاد سیستم ایمنی بدن لئون، حتی یک سرماخوردگی ساده نیز میتواند جان این کودک چهار ساله را تهدید کند.
دختر 7 ساله ای که به دنبال خونریزی مغزی به حالت کما فرو رفته بود، با شنیدن صدای مادرش که ترانه های ادل، خواننده انگلیسی را برای او می خواند چشم هایش را باز کرد.به گزارش پارس ناز به نقل از برترین ها خونریزی مغزی، که برای کودکی به سن و سال شارلوت امری بسیار عجیب و نادر به شمار می رود، توانایی صحبت کردن و دیدن را از او گرفته بود. بعد از دو عمل جراحی که برای جلوگیری از خونریزی انجام شد،
شارلوت به حالت کما فرو رفت و پزشکان از زنده ماندن او قطع امید کردند. اما زمانی که مادر او لیا فرزندش را برای بار آخر در آغوش گرفت، صدای ادل (Adele) از رادیو پخش شد. این مادر 31 ساله با ترانه ای که از رادیو پخش می شد همراهی کرد و در کمال تعجب دید که لبخندی بر لبان دخترش می نشیند. دو روز بعد شارلوت توانایی حرف زدن خود را به دست آورد، توانست بر رنگ ها تمرکز کند و از تختش بیرون بیاید.
مادر شارلوت می گوید این یک معجزه بود. دکتر به من گفته بود که باید با دخترم خداحافظی کنم. من به کنار تختش رفتم. به دخترم دستگاه های مختلفی وصل شده بود و او بی هوش و رنگ پریده روی تخت دراز کشیده بود.تا اینکه صدای ادل از رادیو پخش شد و من ترانه را زیر لب تکرار کردم. این ترانه ای بود که من و شارلوت قبلاً با هم می خواندیم. وقتی لبخند را بر لبان شارلوت دیدم احساس کردم که معجزه ای در حال وقوع است. این اولین باری بود که او نسبت به چیزی عکس العمل نشان می داد.
شاید خیلی ها ترجیح دهند از سگ و گربه به عنوان حیوانات خانگی و دست آموز استفاده کنند اما کتی دانسمور نظر دیگری دارد او سعی دارد با پرورش گوسفند به جای حیوانات دست آموز معمولی بخت خود را به عنوان یک مربی حیوانات امتحان کند.
او میگوید نمیتواند تصور کند کسی این حیوان را به خاطر گوشت و یا دیگر مزیتهایش استفاده کند. وی اکنون 4 گوسفند دارد که همیشه و همه جا کنار او هستند.به گزارش پارس ناز این زن که تجربه ای هم در زمینه بازیگری دارد به این گوسفندان آموخته است که فوتبال بازی کنند و معمولا این کار را در زمینهای سبز اطراف خانه انجام میدهند
وی میگوید گوسفندانش بهترین دوستانش هستند و او حاضر نیست آنها را با تمام دنیا عوض کند. او در کنار این گوسفندها خوشحال است و به آنها عادت کرده است. خانم دانسمور 20 ساله این گوسفندها را به پیشنهاد پدرش که یک مرد 65 ساله است از یک مزرعه دار خریداری کرده است.او میگوید تا کنون حدود 1800 پوند برای این گوسفندها هزینه کرده است.
وی میگوید گوسفندانش بهترین دوستانش هستند و او حاضر نیست آنها را با تمام دنیا عوض کند. او در کنار این گوسفندها خوشحال است و به آنها عادت کرده است. خانم دانسمور 20 ساله این گوسفندها را به پیشنهاد پدرش که یک مرد 65 ساله است از یک مزرعه دار خریداری کرده است.او میگوید تا کنون حدود 1800 پوند برای این گوسفندها هزینه کرده است.
زنی که 16 سال بدون پول زندگی کرده است ادعا میکند زندگی شادتری نسبت به گذشته دارد.این زن آلمانی به مدت 16 سال بدون پول زندگی کرد تا گناهی که فکر میکرد به خاطر ثروتش مرتکب شده است پاکسازی شود.به گزارش پارس ناز این خانم در روسیه بزرگ شده است و دختر یک تاجر فوق العاده موفق بود که زندگی فوق العاده مرفهی داشتند.
اما زمانیکه در سال 1939 جنگ همه اروپا را برای بار دوم فرا گرفت خانواده شرومر ورشکست شد و مجبور شد روسیه را ترک کرده و به آلمان پناهنده شوند. سالها طول کشید تا پدر خانواده توانست دوباره تجارت جدیدی در زمینه فروش تنباکو شروع کند و موفق شود و دوباره به دوران رفاه و جلال بازگردند.
حالا خانم شرومر به خاطر آن سالها احساس عذاب وجدان میکند بنابراین تصمیم گرفت همه آنچه از پدرش به او ارث رسیده بود صرف امور خیریه کند و خود با یک چمدان آواره خیابانها باشد. او از سال 1994 بدون پول زندگی کرده است. او به عنوان پرستار بچه و نظافتچی و سرایدار کار میکند و در ازای کاری که انجام میدهد به جای پول لباس و خوراک و جایی برای خواب میگیرد.
او میگوید اکنون بسیار از گذشته شادتر است و هرچه کمتر احساس نیاز به پول میکند شادتر میشود.
دوستانش گاهی به او لباس میدهند اما او هرگونه وجه نقدی را از دیگران قبول نمیکند و زندگی او در چمدانی خلاصه شده است که با خود به این طرف و آن طرف میبرد.
او میگوید اکنون بسیار از گذشته شادتر است و هرچه کمتر احساس نیاز به پول میکند شادتر میشود.
دوستانش گاهی به او لباس میدهند اما او هرگونه وجه نقدی را از دیگران قبول نمیکند و زندگی او در چمدانی خلاصه شده است که با خود به این طرف و آن طرف میبرد.
یک شهروند فرانسوی بدون دست و پا موفق شد هفت ساعت به صورت مداوم شنا کند و از جزیره قاره استرالیا به آسیا برسد.به گزارش پارس ناز،فلیپ کریزون یک مرد 43 ساله فرانسوی است که در سال 1994 در اثر حادثه رانندگی چهار دست و پای خود را از دست داد، اما با این وجود موفق شد 12 مایل میان جزایر اقیانوس آرام و آسیا را به طور معجزه آسایی شنا کند.
کریوزن می گوید درباره هدف اصلی خود از شنای طولانی مدت با شرایط خاص خود گفت: با هدف برقراری ارتباط میان ملتهای جهان، بین قاره ها شنا می کنم. وی در ادامه گفت: مرحله اول بسیار سخت بود وتصمیم دارم در ماه بعد مرحله دوم شنا به مسافت 15 مایل از آسیا به قاره آفریقا را شنا کنم.
کریوزن می گوید درباره هدف اصلی خود از شنای طولانی مدت با شرایط خاص خود گفت: با هدف برقراری ارتباط میان ملتهای جهان، بین قاره ها شنا می کنم. وی در ادامه گفت: مرحله اول بسیار سخت بود وتصمیم دارم در ماه بعد مرحله دوم شنا به مسافت 15 مایل از آسیا به قاره آفریقا را شنا کنم.