بررسی ابعاد ادبی شعر یه توپ دارم قلقلیه (طنز)
بررسی ابعاد ادبی شعر یه توپ دارم قلقلیه (طنز)
یه توپ دارم قلقلیه
سرخ و سفید و آبیه
میزنم زمین، هوا میره
نمیدونی تا کجا میره
من این توپو نداشتم
مشقامو خوب نوشتم
بابام بهم عیدی داد
یه توپ قلقلی داد
یه توپ دارم قلقلیه :
از آنجا که همهی توپها قلقلی هستند؛ این مصرع نشان حماقت شاعر است. یا بیانگر این موضوع است که شاعر توپهای مثلثی و مربعی و لوزی هم داشته ولی حالا فقط میخواهد در مورد آن توپش که قلقلی است، صحبت کند. در هر صورت میتوان این فرضیه را هم در نظر گرفت که شاعر میخواسته در لفافه و با استفاده از آرایههای ادبی نظیر تشبیه و استعاره، به گردی زمین که مرحوم گالیور (!) آن را به اثبات رساند، تاکید کند.
سرخ و سفید و آبیه:
این سه رنگ که نماد پرچم فرانسه است، نشان دهندهی فرانسوی بودن توپ مورد نظر است. حالا چرا فرانسه؟ خدا میداند!
میزنم زمین هوا میره/ نمیدونی تا کجا میره:
این مصراع گویای مکان سروده شدن شعر است. جایی بیرون از جو زمین. چون این مصراع بحث جاذبهی زمین را نقض میکند و در ادامه به لایتناهی بودن دنیا اشاره دارد که مسلماً به من و شما هیچ ربطی ندارد.
من این توپو نداشتم/ مشقامو خوب نوشتم:
فقر! نداشتن توپ و آتاری و پلی استیشن و … باعث شده که شاعر از درد نداری و بدبختی بنشیند و درس بخواند و مشقهایش را خوب بنویسد. برای مثال اکثر فوتبالیستها که همیشه با توپ سر و کار دارند، وضعیت درسی مساعدی ندارند.
بابام بهم عیدی داد / یه توپ قلقلی داد:
این مصراع هیچ تفسیر خاصی ندارد! جز اینکه شاعر از آرایهی مبالغه استفاده کرده است.
یه توپ دارم قلقلیه
سرخ و سفید و آبیه
میزنم زمین، هوا میره
نمیدونی تا کجا میره
من این توپو نداشتم
مشقامو خوب نوشتم
بابام بهم عیدی داد
یه توپ قلقلی داد
یه توپ دارم قلقلیه :
از آنجا که همهی توپها قلقلی هستند؛ این مصرع نشان حماقت شاعر است. یا بیانگر این موضوع است که شاعر توپهای مثلثی و مربعی و لوزی هم داشته ولی حالا فقط میخواهد در مورد آن توپش که قلقلی است، صحبت کند. در هر صورت میتوان این فرضیه را هم در نظر گرفت که شاعر میخواسته در لفافه و با استفاده از آرایههای ادبی نظیر تشبیه و استعاره، به گردی زمین که مرحوم گالیور (!) آن را به اثبات رساند، تاکید کند.
سرخ و سفید و آبیه:
این سه رنگ که نماد پرچم فرانسه است، نشان دهندهی فرانسوی بودن توپ مورد نظر است. حالا چرا فرانسه؟ خدا میداند!
میزنم زمین هوا میره/ نمیدونی تا کجا میره:
این مصراع گویای مکان سروده شدن شعر است. جایی بیرون از جو زمین. چون این مصراع بحث جاذبهی زمین را نقض میکند و در ادامه به لایتناهی بودن دنیا اشاره دارد که مسلماً به من و شما هیچ ربطی ندارد.
من این توپو نداشتم/ مشقامو خوب نوشتم:
فقر! نداشتن توپ و آتاری و پلی استیشن و … باعث شده که شاعر از درد نداری و بدبختی بنشیند و درس بخواند و مشقهایش را خوب بنویسد. برای مثال اکثر فوتبالیستها که همیشه با توپ سر و کار دارند، وضعیت درسی مساعدی ندارند.
بابام بهم عیدی داد / یه توپ قلقلی داد:
این مصراع هیچ تفسیر خاصی ندارد! جز اینکه شاعر از آرایهی مبالغه استفاده کرده است.
مصرف مواد مخدر آخرش یعنی این !! ( تصویری)
به گزارش تکناز مواد مخدر از خانواده متافتامین که در خیابان ها با اسامی شیشه،نخ،کریستال و... شناخته شده است مشکلات زیادی را برای مصرف کنندگان به همراه دارد که تخریب اعضای مختلف بدن به صورت بسیار وحشتناک و دلخراش را در کنار تخریب روان در پی خواهد داشت.شما می توانید در زیر عکس های گرفته شده بین سال های 2005 و 2009 از معتادین به این نوع مواد را ببینید و خود قضاوت کنید.
به گزارش تکناز مواد مخدر از خانواده متافتامین که در خیابان ها با اسامی شیشه،نخ،کریستال و... شناخته شده است مشکلات زیادی را برای مصرف کنندگان به همراه دارد که تخریب اعضای مختلف بدن به صورت بسیار وحشتناک و دلخراش را در کنار تخریب روان در پی خواهد داشت.شما می توانید در زیر عکس های گرفته شده بین سال های 2005 و 2009 از معتادین به این نوع مواد را ببینید و خود قضاوت کنید.
مردی عجیبی كه در هیچ قبری جا نگرفت !+ عکس
این ماجرا در سال 1936 میلادی در اسپانیا روی داده است.فدریكو گارسیا لوركا( fedricu garcia lorca ) شاعر ونویسنده پر آوازه اسپانیا از معدود انسانهایی بود كه در نوشته های خود به چگونگی مرگش نیز اشاره داشته بود.مثلا در شعر تن حاضر كه در سال 1935 یك سال قبل از مرگ سروده شده است میگوید: گور من كجاست؟ كفن را كه می چروكاند؟ دروغ است هر چه میگوید!
فدریكو انسانی خونگرم و مخالف با تمامی سیاست بازی های آن عصر بود تنها دلایلی كه از بازداشت واعدام او در دسترس میباشد این است كه فردی خودخواه و كج اندیش به نام آلونسو (alonso)یكی از اعضای جنبش فالانژ به صورت خود سرانه و از روی كینه شخصی اقدام به توقیف او نمود و بدون هیچ محاكمه ای نیز او را به قتل رساند بعد ها یكی از هم سلولی های لوركا شخصی به نام مورلا لینچ(morla lynch)از طریق مطبوعات اعلام كرد كه فدریكو یك روز قبل از مرگ به او گفته بود من از مرگ وحشت دارم نه از عواقبش بلكه از این حالت خوفناك كه با خودم ودا میكنم. احساس مهیب اینكه در عزیمت و رفتنم.
همچنین او اعلام كه لوركا از 54 ساعت قبل موضوع وچگونگی اعدام خویش را میدانست و سایر زندانیان از این پیشگویی او در شگفت مانده بودند در سحرگاهان 20 اوت 1936 دو نفر از نگهبانان فالانژ به همراهی آلونسو لركا را از زندان ویزنار(viznar)خارج نموده و جهت كشتن به بیابانهای كولونیا(colonia)انتقال دادند. طبق تعریف یكی از نگهبانانی كه در حمل لوركا شركت داشت و بعدا هم از طرف مردم به محاكمه كشیده شد در طول راه فدریكو مرتبا میپرسید كه حد اقل جرم او را قبل از مرگش به او بگویند آن نگهبان میگفت او به قدری شجاعانه بر خورد میكرد كه ما در كشتن او به تردید افتاده بودیم.
آلونسو كه متوجه تاثیر گفته های او در ما شد فوراً لركا را بر روی تپه ای برد و ما صدای شلیك دو تیر پی درپی را شنیدیم او فریاد زد به هیچ چیز دیگر ایمان ندارم جز خدا و مادرم...!! آن سه دژخیم لوركا را در گوری بینام ونشان دفن نمودند برای رفع هر گونه شكی اتوموبیل سواری خود را بر روی قبر او نگاه داشته و پس از باز كردن هر چهار چرخ ماشین زمانی كه بدنه اتوموبیل كاملاً بر روی گور فدریكو قرار گرفت آن را آتش زدند. مادرلوركا میگفت نزدیكی های صبح روز 20 اوت ناگهان از خواب بیدار شدم .حس عجیبی داشتم فكر میكردم كه كودكی از سینه ام شیر میخورد .این نحوهُ شیر خوردن را كاملا می شناختم,تنها فدریكوی كوچولو چنین میتوانست سینه هایم را بمكد... صدایش در گوشم زنگ میزد مادر دوستت دارم با هزاران تقلا مجدداً خوابیدم. موقعی كه بیدار شدم بستر خود را از گریه خیس و نمناك یافتم.
پس از محاكمه آلونسو همدستانش مردم به سوی بیابانهای كولونیا هجوم برده و اتوموبیل را پیدا كردند آنرا جابجا كردند قبر لوركا را شكافتند... غیر از دو گلوله شلیك شده و مقداری خون گرم چیز دیگری درون گور وجود نداشت خون به گرمی چسبناك و گرم بود كه گویی چند دقیقه از ریختن آن نمیگذشت و هنوز هم بوی باروت از گلوله ها به مشام میرسید.موقعی كه مردم بهت زده پی به این معجزه بردند به سراغ مادر فدریكو رفتند و موضوع را به او گفتند مادر داغ دیده با چهره ای اندوهگین و چشمانی گریان به مردم گفت مدت هاست كه از این موضوع خبردارم...
خود فدریكو آمد و تمامی حقایق را به من گفت او الان در جای راحتی زندگی میكند بهتر است كه تا به ابد نیز همانجا بماند
فدریكو انسانی خونگرم و مخالف با تمامی سیاست بازی های آن عصر بود تنها دلایلی كه از بازداشت واعدام او در دسترس میباشد این است كه فردی خودخواه و كج اندیش به نام آلونسو (alonso)یكی از اعضای جنبش فالانژ به صورت خود سرانه و از روی كینه شخصی اقدام به توقیف او نمود و بدون هیچ محاكمه ای نیز او را به قتل رساند بعد ها یكی از هم سلولی های لوركا شخصی به نام مورلا لینچ(morla lynch)از طریق مطبوعات اعلام كرد كه فدریكو یك روز قبل از مرگ به او گفته بود من از مرگ وحشت دارم نه از عواقبش بلكه از این حالت خوفناك كه با خودم ودا میكنم. احساس مهیب اینكه در عزیمت و رفتنم.
همچنین او اعلام كه لوركا از 54 ساعت قبل موضوع وچگونگی اعدام خویش را میدانست و سایر زندانیان از این پیشگویی او در شگفت مانده بودند در سحرگاهان 20 اوت 1936 دو نفر از نگهبانان فالانژ به همراهی آلونسو لركا را از زندان ویزنار(viznar)خارج نموده و جهت كشتن به بیابانهای كولونیا(colonia)انتقال دادند. طبق تعریف یكی از نگهبانانی كه در حمل لوركا شركت داشت و بعدا هم از طرف مردم به محاكمه كشیده شد در طول راه فدریكو مرتبا میپرسید كه حد اقل جرم او را قبل از مرگش به او بگویند آن نگهبان میگفت او به قدری شجاعانه بر خورد میكرد كه ما در كشتن او به تردید افتاده بودیم.
آلونسو كه متوجه تاثیر گفته های او در ما شد فوراً لركا را بر روی تپه ای برد و ما صدای شلیك دو تیر پی درپی را شنیدیم او فریاد زد به هیچ چیز دیگر ایمان ندارم جز خدا و مادرم...!! آن سه دژخیم لوركا را در گوری بینام ونشان دفن نمودند برای رفع هر گونه شكی اتوموبیل سواری خود را بر روی قبر او نگاه داشته و پس از باز كردن هر چهار چرخ ماشین زمانی كه بدنه اتوموبیل كاملاً بر روی گور فدریكو قرار گرفت آن را آتش زدند. مادرلوركا میگفت نزدیكی های صبح روز 20 اوت ناگهان از خواب بیدار شدم .حس عجیبی داشتم فكر میكردم كه كودكی از سینه ام شیر میخورد .این نحوهُ شیر خوردن را كاملا می شناختم,تنها فدریكوی كوچولو چنین میتوانست سینه هایم را بمكد... صدایش در گوشم زنگ میزد مادر دوستت دارم با هزاران تقلا مجدداً خوابیدم. موقعی كه بیدار شدم بستر خود را از گریه خیس و نمناك یافتم.
پس از محاكمه آلونسو همدستانش مردم به سوی بیابانهای كولونیا هجوم برده و اتوموبیل را پیدا كردند آنرا جابجا كردند قبر لوركا را شكافتند... غیر از دو گلوله شلیك شده و مقداری خون گرم چیز دیگری درون گور وجود نداشت خون به گرمی چسبناك و گرم بود كه گویی چند دقیقه از ریختن آن نمیگذشت و هنوز هم بوی باروت از گلوله ها به مشام میرسید.موقعی كه مردم بهت زده پی به این معجزه بردند به سراغ مادر فدریكو رفتند و موضوع را به او گفتند مادر داغ دیده با چهره ای اندوهگین و چشمانی گریان به مردم گفت مدت هاست كه از این موضوع خبردارم...
خود فدریكو آمد و تمامی حقایق را به من گفت او الان در جای راحتی زندگی میكند بهتر است كه تا به ابد نیز همانجا بماند
دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم از راه اومده میگه خوابه؟
میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!!!!
آب خونه قطع شده بود. بعد که وصل شد یه آب زرد از شیر میومد. می پرسه زنگ لوله هاست؟
پــــَ نه پــــــَ سازمان آب واسه عذرخواهی اولش آب پرتقال می فرسته..!
تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده میگه میخوای بند نافو ببری؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم از مامان بچه شاباش بگیرم!!
با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم. دوستم میگه:شیرِ؟
میگم:پَــــ نَ پَــــ... گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!!!!
رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم , اومدم خودمو معرفی کنم!
با دوستم رازِ بقا میدیدیم بهم میگه:شیرایِ نَر همشون صورتاشون مو داره !!!
گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ فقط اونائی که عضو پایگاه مقاومت بسیج جنگلن اینطورین
دوستم پریده تو استخر داد میزنه میگه شنـــا کنم ؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ بزار اهنگ تـایتـانیک بزارم آروم غرق شو..!
به داداشم میگم برو عصای آقاجون رو بیار؛
میگه آقاجون میخواد بره مگه؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ؛ میخواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه !
رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم،
مربیه میگه: بچه رو میبریدش؟
گفتم پَـــ نَ پَـــ همینجا میخورمش
با سرعت 60 کیلو بایت دارم فیلم دانلود میکنم دوستم اومده میگه:ADSL داری؟
گفتم:پ نه پ دایالاپه بهش ردبول دادم خورده.
=========================
گوشیمو سایلنت کردم، رو میز میلرزه ...
میگه داره زنگ میخوره ؟!؟!
پَ نه پَ خربزه خورده فکر اینجاشو نکرده !!!
=========================
به بابام می گم برو تو حموم و نگا کن سوسک نباشه ...
میگه ای بابا .. می ترسی؟!؟!
پَ نه پَ با احساساتم بازی کرده نمی خوام ریختشو ببینم !
=========================
لاک پشته ما رو دیده ، رفته تو لاکش ...دوستم میگه: ترسیده؟
میگم: پ ن پ ...چشم گذاشته ما بریم قایم بشیم...بدو بریم بــــدو...
=========================
طرف زنگ زده میگه کجایی؟ میگم تو چمران گیر کردم. میگه بزرگراه چمران؟
پـَــــــــ نَ پَــــــــ خونه آقا مصطفی شام دعوتیم گیردادن نمیزارن بیایم
=========================
دوستم میگه اگه سه نفر بت با چاقو حمله کنن، فرار میکنی؟
پَ نه پَ می جنگم میمیرم ذلت نمی پذیرم
=========================
با دوستم رفتیم بام تهران ... یه یارو تو بانجی جامپینگ داشت بالا پایین میرفت ...
دوستم میگه اگه این کش پاره بشه می خوره زمین داغون می شه؟
پَ نه پَ می خوره زمین هوا میره نمی دونی تا کجا میره ...
=========================
تو رستوران پیشخدمتو صدا کردم ... میگم آقا توی سوپ من مگس افتاده!
میگه مرده؟
پَ نه پَ هنوز زندست، داره شنا میکنه، صدات کردم بیایی نجاتش بدی !
یارو زده روح الله داداشی رو کشته، حالا گرفتنش میگه حالا چی میشه اعدامم میکنن؟؟
میگن پ نه پ میری مرحله بعد باید محراب فاطمی روهم بکشی
به دوستم میگم من عاشق این ماشین شاسی بلندام ...
میگه منظورت پرادو و رونیزو ایناست؟
پَ نه پَ منظورم کامیونو تراکتورو ایناست !
ماشینه تا شیشه جمع شده ... یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش کشیدن ...
یارو داره رد میشه ... میگه مرده؟
پَ نه پَ تصادف خستش کرده خوابیده
هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم ...
آمپولارو دادم به پرستاره ...میگه آمپول بزنم؟
پَ نه پَ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!
تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه ...
یارو زده به شیشه میگه آقا شما هم میخوای گاز بزنی؟
پَ نه پَ من میخوام لیس بزنم
روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه... اومده میگه... روزنامه میخونی؟
پَ نه پَ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم
سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون گفتم مرسی آقا ...
می گه پیاده می شین؟
پَ نه پَ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد
دندونم بد جوری درد میکرد ... دستمو گذاشته بودم رو صورتم ...
دوستم دید منو پرسید دندونت درد میکنه؟
پَ نه پَ دارم اذان میگم گذاشتمش رو میوت ، همسایه ها اذیت نشن!
دراز کشیده بودم لب استخر ... دوستم میگه آفتاب می گیری؟
پَ نه پَ با خورشید مسابقه گذاشتیم، هر کی دیرتر بخنده برندس !
رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم ...
مربیه میگه بچه رو میبریدش؟
پَ نه پَ همینجا میخورمش
دارم کباب درست میکنم رو منقل و سیخای کبابو میگردونم ...
اومده خودشو لوس کرده با لحن بچه گونه میگه عشقم داری کباب درست میکنی؟
پَ نه پَ دارم فوتبال دستی بازی میکنم
جلو عابر بانک تو صف وایسادم یارو می گه ببخشید شمام پول میخاین؟
پَ نه پَ خونه کامپیوتر نداریم میام اینجا فیس بوکم رو چک کنم
رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم ...
یارو میپرسه نذریه؟
پَ نه پَ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش !
برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری ... طرف می گه از کسی شکایت دارین؟
پَ نه پَ اومدم فرار مایکل اسکلفیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم
مگس نشسته رو برنج به خواهرم میگم: مگـــــــــــــــــس ... !
میگه بکشمش؟؟
پَ نه پَ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش
رفتم آلبالو بخرم ... یارو میگه بریزم تو پلاستیک؟
پَ نه پَ همینجوری دونه ایی بده بندازم دور گوشم خوشگل شم !!!
به دوستم میگم دیشب تو کرمان یه پسره بنزین ریخته سرش خودشو تو خیابون اتیش زده...
میگه سوخت؟!
پَ نه پَ یه جون گرفت رفت مرحله بعد !
رفتم دفتر هواپیمایی میگم عجله دارم میشه پرواز امروز شیراز رو واسم چک کنید؟
میگه اگه جا داد بگیرم؟
پَ نه پَ نگیر بذار پر شه من فردام میام چک میکنم بخندیم
جلو در اورژانس بیمارستان اعصاب خورد دارم قدم میزنم ...
یارو میگه آقا چرا انقدر پریشونی مریض بد حال داری؟؟
پَ نه پَ تو امریکن آیدل اجرا دارم تو فکرم چجوری بخونم که سایمون ایراد نگیره!
سوار تاکسی شدم. یارو صدای ضبطشو تا ته زیاد کرده بود. میگم میشه صدای ضبطتونو کم کنید؟
میگه اذییتتون میکنه؟!
پَ نه پَ گفتم کم کنی این یه تیکشو من بخونم ببینی صدای کدوممون بهتره!
رفتم دستشویی عمومی در میزنم میگم یکم سریع تر...
میگه شمام دستشویی داری؟
پَ نه پَ اومدم ببینم شما کم و کسری نداری ؟!
دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم از راه اومده میگه خوابه؟
میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!!!!
آب خونه قطع شده بود. بعد که وصل شد یه آب زرد از شیر میومد. می پرسه زنگ لوله هاست؟
پــــَ نه پــــــَ سازمان آب واسه عذرخواهی اولش آب پرتقال می فرسته..!
تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده میگه میخوای بند نافو ببری؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم از مامان بچه شاباش بگیرم!!
با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم. دوستم میگه:شیرِ؟
میگم:پَــــ نَ پَــــ... گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!!!!
رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم , اومدم خودمو معرفی کنم!
با دوستم رازِ بقا میدیدیم بهم میگه:شیرایِ نَر همشون صورتاشون مو داره !!!
گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ فقط اونائی که عضو پایگاه مقاومت بسیج جنگلن اینطورین
دوستم پریده تو استخر داد میزنه میگه شنـــا کنم ؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ بزار اهنگ تـایتـانیک بزارم آروم غرق شو..!
به داداشم میگم برو عصای آقاجون رو بیار؛
میگه آقاجون میخواد بره مگه؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ؛ میخواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه !
رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم،
مربیه میگه: بچه رو میبریدش؟
گفتم پَـــ نَ پَـــ همینجا میخورمش
با سرعت 60 کیلو بایت دارم فیلم دانلود میکنم دوستم اومده میگه:ADSL داری؟
گفتم:پ نه پ دایالاپه بهش ردبول دادم خورده.
=========================
گوشیمو سایلنت کردم، رو میز میلرزه ...
میگه داره زنگ میخوره ؟!؟!
پَ نه پَ خربزه خورده فکر اینجاشو نکرده !!!
=========================
به بابام می گم برو تو حموم و نگا کن سوسک نباشه ...
میگه ای بابا .. می ترسی؟!؟!
پَ نه پَ با احساساتم بازی کرده نمی خوام ریختشو ببینم !
=========================
لاک پشته ما رو دیده ، رفته تو لاکش ...دوستم میگه: ترسیده؟
میگم: پ ن پ ...چشم گذاشته ما بریم قایم بشیم...بدو بریم بــــدو...
=========================
طرف زنگ زده میگه کجایی؟ میگم تو چمران گیر کردم. میگه بزرگراه چمران؟
پـَــــــــ نَ پَــــــــ خونه آقا مصطفی شام دعوتیم گیردادن نمیزارن بیایم
=========================
دوستم میگه اگه سه نفر بت با چاقو حمله کنن، فرار میکنی؟
پَ نه پَ می جنگم میمیرم ذلت نمی پذیرم
=========================
با دوستم رفتیم بام تهران ... یه یارو تو بانجی جامپینگ داشت بالا پایین میرفت ...
دوستم میگه اگه این کش پاره بشه می خوره زمین داغون می شه؟
پَ نه پَ می خوره زمین هوا میره نمی دونی تا کجا میره ...
=========================
تو رستوران پیشخدمتو صدا کردم ... میگم آقا توی سوپ من مگس افتاده!
میگه مرده؟
پَ نه پَ هنوز زندست، داره شنا میکنه، صدات کردم بیایی نجاتش بدی !
یارو زده روح الله داداشی رو کشته، حالا گرفتنش میگه حالا چی میشه اعدامم میکنن؟؟
میگن پ نه پ میری مرحله بعد باید محراب فاطمی روهم بکشی
به دوستم میگم من عاشق این ماشین شاسی بلندام ...
میگه منظورت پرادو و رونیزو ایناست؟
پَ نه پَ منظورم کامیونو تراکتورو ایناست !
ماشینه تا شیشه جمع شده ... یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش کشیدن ...
یارو داره رد میشه ... میگه مرده؟
پَ نه پَ تصادف خستش کرده خوابیده
هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم ...
آمپولارو دادم به پرستاره ...میگه آمپول بزنم؟
پَ نه پَ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!
تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه ...
یارو زده به شیشه میگه آقا شما هم میخوای گاز بزنی؟
پَ نه پَ من میخوام لیس بزنم
روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه... اومده میگه... روزنامه میخونی؟
پَ نه پَ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم
سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون گفتم مرسی آقا ...
می گه پیاده می شین؟
پَ نه پَ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد
دندونم بد جوری درد میکرد ... دستمو گذاشته بودم رو صورتم ...
دوستم دید منو پرسید دندونت درد میکنه؟
پَ نه پَ دارم اذان میگم گذاشتمش رو میوت ، همسایه ها اذیت نشن!
دراز کشیده بودم لب استخر ... دوستم میگه آفتاب می گیری؟
پَ نه پَ با خورشید مسابقه گذاشتیم، هر کی دیرتر بخنده برندس !
رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم ...
مربیه میگه بچه رو میبریدش؟
پَ نه پَ همینجا میخورمش
دارم کباب درست میکنم رو منقل و سیخای کبابو میگردونم ...
اومده خودشو لوس کرده با لحن بچه گونه میگه عشقم داری کباب درست میکنی؟
پَ نه پَ دارم فوتبال دستی بازی میکنم
جلو عابر بانک تو صف وایسادم یارو می گه ببخشید شمام پول میخاین؟
پَ نه پَ خونه کامپیوتر نداریم میام اینجا فیس بوکم رو چک کنم
رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم ...
یارو میپرسه نذریه؟
پَ نه پَ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش !
برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری ... طرف می گه از کسی شکایت دارین؟
پَ نه پَ اومدم فرار مایکل اسکلفیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم
مگس نشسته رو برنج به خواهرم میگم: مگـــــــــــــــــس ... !
میگه بکشمش؟؟
پَ نه پَ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش
رفتم آلبالو بخرم ... یارو میگه بریزم تو پلاستیک؟
پَ نه پَ همینجوری دونه ایی بده بندازم دور گوشم خوشگل شم !!!
به دوستم میگم دیشب تو کرمان یه پسره بنزین ریخته سرش خودشو تو خیابون اتیش زده...
میگه سوخت؟!
پَ نه پَ یه جون گرفت رفت مرحله بعد !
رفتم دفتر هواپیمایی میگم عجله دارم میشه پرواز امروز شیراز رو واسم چک کنید؟
میگه اگه جا داد بگیرم؟
پَ نه پَ نگیر بذار پر شه من فردام میام چک میکنم بخندیم
جلو در اورژانس بیمارستان اعصاب خورد دارم قدم میزنم ...
یارو میگه آقا چرا انقدر پریشونی مریض بد حال داری؟؟
پَ نه پَ تو امریکن آیدل اجرا دارم تو فکرم چجوری بخونم که سایمون ایراد نگیره!
سوار تاکسی شدم. یارو صدای ضبطشو تا ته زیاد کرده بود. میگم میشه صدای ضبطتونو کم کنید؟
میگه اذییتتون میکنه؟!
پَ نه پَ گفتم کم کنی این یه تیکشو من بخونم ببینی صدای کدوممون بهتره!
رفتم دستشویی عمومی در میزنم میگم یکم سریع تر...
میگه شمام دستشویی داری؟
پَ نه پَ اومدم ببینم شما کم و کسری نداری ؟!
Keyboard
چه کسی برنده شد؟
Communication Board
کامیون کی شن ها رو برد؟
Morphine
باید بیشتر فین کنی
MissCall
دختر نا بالغ را گویند
Freezer
حرف مفت
Suspicious
به لهجه اصفهانی: ساس از بقیه ی حشرات جلو تر است
Johnny Depp
قاتل افسرده
Acer
ای آقا!
Welcome
دهن لق
Manual
من و بقیه
Accessible
عکس سیبیل
Refer
فر کردن مجدد مو
See you later
لات تر به نظر میای!
Good Setting
آن سه چیزِ نیک را گویند: گفتار نیک - کردار نیک - پندار نیک.
Piece of a man who owns a locker
مرتیکه لاکردار!
Above Border
فرامرز
Insecure
این سه نابینا
Business
اشاره به بوزینه در گویش اصفهانى
Legendary
ادارهٔ محافظت از لجن و کثافات شهری
Subsystem
صاحب دستگاه
Velocity
شهری که مردم آن از هر موقعیتی برای ولو شدن استفاده میکنند
Comfortable
بفرمایید سر میز
Long time no see
دارم لونگ میپیچم، نگاه نکن!
Cambridge
شهری که تعداد پلهایش انگشت شمار است
Categorize
نوعی غذای شمالی که با برنج و گوشت گراز طبخ میشود
Jesus
در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند
Hairkul
آنکه روی شانههایش مو دارد
Watergate
دروازه دولاب
UNESCO
یونس کجاست؟
Finland
سرزمینی که مردمانش مشکل گرفتگی بینی دارند
Damn You All
دم همتون گرم
Latino
لات بازی ممنوع
Godzilla
خدای استفاده کردن از مرورگر موزیلا
Savage Blog
ساوجبلاغ
Betamethasone
منطقه اى در معرض بتا و از این دست امواج
چه کسی برنده شد؟
Communication Board
کامیون کی شن ها رو برد؟
Morphine
باید بیشتر فین کنی
MissCall
دختر نا بالغ را گویند
Freezer
حرف مفت
Suspicious
به لهجه اصفهانی: ساس از بقیه ی حشرات جلو تر است
Johnny Depp
قاتل افسرده
Acer
ای آقا!
Welcome
دهن لق
Manual
من و بقیه
Accessible
عکس سیبیل
Refer
فر کردن مجدد مو
See you later
لات تر به نظر میای!
Good Setting
آن سه چیزِ نیک را گویند: گفتار نیک - کردار نیک - پندار نیک.
Piece of a man who owns a locker
مرتیکه لاکردار!
Above Border
فرامرز
Insecure
این سه نابینا
Business
اشاره به بوزینه در گویش اصفهانى
Legendary
ادارهٔ محافظت از لجن و کثافات شهری
Subsystem
صاحب دستگاه
Velocity
شهری که مردم آن از هر موقعیتی برای ولو شدن استفاده میکنند
Comfortable
بفرمایید سر میز
Long time no see
دارم لونگ میپیچم، نگاه نکن!
Cambridge
شهری که تعداد پلهایش انگشت شمار است
Categorize
نوعی غذای شمالی که با برنج و گوشت گراز طبخ میشود
Jesus
در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند
Hairkul
آنکه روی شانههایش مو دارد
Watergate
دروازه دولاب
UNESCO
یونس کجاست؟
Finland
سرزمینی که مردمانش مشکل گرفتگی بینی دارند
Damn You All
دم همتون گرم
Latino
لات بازی ممنوع
Godzilla
خدای استفاده کردن از مرورگر موزیلا
Savage Blog
ساوجبلاغ
Betamethasone
منطقه اى در معرض بتا و از این دست امواج
اعتراف بازیگر زن برنده اسکار به ابتلا به بیماری اختلال دوقطبی با استقبال گروههای سلامت روان مواجه شد.
این گروهها معتقد هستند بسیاری از افراد مشهور با این بیماری دست و پنجه نرم میکنند اما آن را فاش نمیکنند، اعتراف زتاجونز پنهانکاری پیرامون این بیماری را تحت تاثیر قرار میدهد.
پزشکان همچنین تاکید کردند این بازیگر اهل ولز - که مایکل داگلاس، همسر بازیگرش نیز اخیرا به دلیل ابتلا به سرطان حنجره تحت درمان قرار گرفت - احتمالا هیچ وقت سلامتی کامل خود را بازنمییابد و باید یاد بگیرد زندگی خود را با وجود این بیماری مدیریت کند.
مارتین اورز، یکی از مدیران مرکز سلامت رفتاری در بیمارستان «نورتن وستچستر» در نیویورک گفت: «این بیماری ارثی است و افرادی که بسیار فعال هستند و جنب و جوش بسیار دارند به آن دچار میشوند. خیلی خوب است که با ننگ پیرامون بیماریهای روانی مبارزه کنیم، بهویژه درمورد بیماری دوقطبی...این مبارزه نشان میدهد با وجود بیماری شما میتوانید زندگی حرفهای بسیار موفقی داشته باشید.»
کارگزار زتاجونز گفت این بازیگر برای درمان بیماری دوقطبی نوع دوم خود برای مدت کوتاهی به یک کلینیک مراجعه کرده است. اختلال دوقطبی نوع دوم گونه خفیف این بیماری افسردگی است. درمان این بیماری نیاز به بستری شدن ندارد و بیمار با استفاده مرتب دارو میتواند به آسودگی زندگی کند.
اکنون این بازیگر 41 ساله که در روزهای سخت سرطان مایکل داگلاس کنارش بود در وضعیت بسیار خوبی به سر میبرد و در انتظار اکران دو فیلم جدیدش در هفته جاری است.
در این هفته «Playing the Field» به کارگردانی گابریله موچینو و «بانوی محبوب» به کارگردانی استفن فریزر بریتانیایی با بازی زتاجونز روی پرده میرود.
این بازیگر در حالی به بیماری خود اعتراف کرد که پزشکان معتقد هستند بیماری روانی از جمله بیماریهایی است که مردم به راحتی از آن حرف نمیزنند و سعی میکنند آن را پنهان کنند. این حرکت زتاجونز که با استقبال پزشکان روبرو شد موجب میشود بیماری دوقطبی قبح خود را از دست بدهد و بیماران راحتتر با آن برخورد کنند.
کری فیشر، بن استیلر، راسل برند، مل گیبسون، بریتنی اسپیرز، برایان ویلسن و پیت ونتز از دیگر افراد مشهور هستند که دچار این بیماری شدهاند.
کاترین زتاجونز برنده اسکار نقش مکمل برای فیلم «شیکاگو» است. او در فیلمهای مشهوری چون «قاچاق»، «دوازده یار اوشن» و «نقاب زورو» بازی کرده است.
اسامی اعضای هیئت داوران بخش مسابقه اصلی شصت و چهارمین جشنواره فیلم کن به ریاست رابرت دنیرو بازیگر آمریکایی، اعلام شد.
جود لاو بازیگر بریتانیایی، اوما تورمن بازیگر آمریکایی و اولیویه آسایاس فیلمساز فرانسوی ازجمله داورانی هستند که درمورد برنده نخل طلای جشنواره کن 2011 و دیگر برندگان بخش مسابقه اصلی این دوره جشنواره تصمیم میگیرند.
مارتینا گاسمن تهیهکننده و بازیگر آرژانتینی، نانسان شی تهیهکننده چینی، لین اولمان منتقد فیلم نروژی، محمدصالح هارون فیلمساز اهل چاد و جانی تو فیلمساز چینی دیگر اعضای هیئت داوران این بخش هستند.
جود لاو در دو سال اخیر فیلمهای «تخیلات دکتر پارناسوس»، «شرلوک هلمز» و Repo Men را روی پرده سینماها داشته است. این بازیگر 39 ساله دو بار برای «آقای ریپلی بااستعداد» و «کلد مانتین» نامزد اسکار بوده است.
اوما تورمن 41 ساله در 1995 برای بازی در فیلم «داستان عامهپسند» ساخته کوئنتین تارانتینو نامزد اسکار شد. او در دو فیلم «بیل را بکش» تارانتینو هم بازی کرده است.
نانسان شی یکی از موسسان شرکت «فیلم وورکشاپ» در چین و تهیهکننده فیلم «روابط جهنمی» است که مارتین اسکورسیزی با فیلم «مردگان» آن را بازسازی کرد.
مارتینا گاسمن سال 2002 به همراه پابلو تراپرو کارگردان آرژانتینی شرکت فیلمسازی «ماتانزا سینه» را تاسیس کرد. او سال 2008 در فیلم «لئونرا» ساخته تراپرو به نقش زنی باردار که به جرم قتل به زندان میافتد، حضوری در خور توجه داشت. این فیلم همان سال در بخش مسابقه کن نمایش داده شد.
محمدصالح هارون پارسال با فیلم «یک مرد در حال فریاد» برنده جایزه هیئت داوران کن شد. فیلم هارون پس از 13 سال اولین فیلم از جنوب صحرا در آفریقا بود که در بخش مسابقه کن به نمایش درآمد.
جانی تو سال 2009 با فیلم «انتقام» در بخش مسابقه کن حضور داشت و اولیویه آسایاس هم پارسال با «کارلوس» به کن آمد.
شصت و چهارمین دوره جشنواره فیلم کن 11 تا 22 مه (21 اردیبهشت تا اول خرداد) برگزار میشود.
خبرآنلاین